English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9084 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
confession U اعتراف نامه
confessions U اعتراف نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
confiscator U دعای اعتراف نامه
Other Matches
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
professions U اعتراف
recognition U اعتراف
avowal U اعتراف
avowals U اعتراف
confession U اعتراف
profession U اعتراف
confessions U اعتراف
confessed U اعتراف کردن
confessing U اعتراف کردن
confessional U اعتراف گاه
admission U تصدیق اعتراف
peccavi U اعتراف بگناه
admissions U تصدیق اعتراف
shrift U اعتراف بگناه
shrive U اعتراف گرفتن
professions U اقرار اعتراف
shrive U اعتراف گرفتن از
avow U اعتراف کردن
avowing U اعتراف کردن
avows U اعتراف کردن
confess U اعتراف کردن
profession U اقرار اعتراف
confesses U اعتراف کردن
defeatism U اعتراف به شکست
ackuowledge U اعتراف کردن
avowed U اعتراف شده
acknowledger U اعتراف کننده
voluntary confession U اعتراف داوطلبانه
acknowledge اعتراف کردن
unburdens U اعتراف و درددل کردن
unburdening U اعتراف و درددل کردن
unburden U اعتراف و درددل کردن
confiscator U دعای اعتراف بگناهان
acknowledgment U اعلام معرف اعتراف
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
kithe U اعلام داشتن اعتراف کردن
To force a confession from somebody. U بزوراز کسی اعتراف گرفتن
recant U بخطای خود اعتراف کردن
recanted U بخطای خود اعتراف کردن
recanting U بخطای خود اعتراف کردن
recants U بخطای خود اعتراف کردن
I'll give you that [much] . U دراین نکته اعتراف می کنم [که حق با تو است] .
confessionals U محل مخصوص اعتراف بگناه اعترافی
He confessed under torture. U زیر فشار شکنجه اعتراف کرد
confessional U محل مخصوص اعتراف بگناه اعترافی
put to the question U برای گرفتن اعتراف زجر دادن
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
to shrive oneself U گناهان خود را اعتراف کردن وامرزش طلبیدن
confessor U کسی که کیش خود رااشکارا اعتراف میکند
confessors U کسی که کیش خود رااشکارا اعتراف میکند
folded U بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
fold U بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
folds U بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
acknowledges U اعتراف کردن تصدیق کردن
recognises U اعتراف کردن تصدیق کردن
recognising U اعتراف کردن تصدیق کردن
recognize U اعتراف کردن تصدیق کردن
recognizes U اعتراف کردن تصدیق کردن
recognizing U اعتراف کردن تصدیق کردن
acknowledging U اعتراف کردن تصدیق کردن
epistle U نامه
post boy U نامه بر
manifests U نامه
manifest U نامه
carriers U نامه بر
correspoundence U نامه ها
carrier U نامه بر
epistles U نامه
breve U نامه
letters U نامه
manifesting U نامه
manifested U نامه
letter U نامه
collins U نامه پر سود
certificate of incorporation U شرکت نامه
bylaws U ایین نامه
circular letter U نامه اداری
concession deed U امتیاز نامه
swearing formula U قسم نامه
deed of endowment U وقف نامه
deed of conveyance U صلح نامه
decameron U داستان نامه
swearing formula U سوگند نامه
bacchanalian song U ساقی نامه
bylaw U ایین نامه
credential U استوار نامه
corrigenda U غلط نامه
concordat U موافقت نامه
concessionary agreement U امتیاز نامه
swamped with letters U غرق نامه
byelaw U ایین نامه
threnddy U سوگ نامه
threnod U سوگ نامه
threnode U سوگ نامه
bail bond U ضمانت نامه
acknowledgment U شهادت نامه
rental U اجاره نامه
waybill U بار نامه
waybill U راه نامه
bill of divorce U طلاق نامه
the original letter U عین نامه
letter writer U نامه نگاری
by low U ایین نامه
bill of sale U بیع نامه
billet doux U نامه عاشقانه
bill of lading U بار نامه
sylva U درخن نامه
bill of indicment U ادعا نامه
tenency agreement U اجاره نامه
bill of exception U اعتراض نامه
word hoard U لغت نامه
letters of administration U قیم نامه
letter of recommendation U توصیه نامه
passionary U مصیبت نامه
letter of recommendation U سفارش نامه
letter of invitation U دعوت نامه
pigeongram U نامه کبوتر
letter of introduction U معرفی نامه
letter of indemnity U غرامت نامه
letter of indemnity U ضمانت نامه
leetter writing U نامه نگاری
letter of a U اطلاع نامه
letter of a U اگاهی نامه
passionary U شهادت نامه
packet boat U کشتی نامه بر
letters of procurator U وکالت نامه
warrant of attorney U وکالت نامه
letters patent U نامه سرگشوده
letters patent U نامه سرگشاده
letter writing U نامه نگاری
light list U چراغ نامه
letter writer U نامه نویس
mailer U نامه رسان
marriage bed U عقد نامه
marriage contract U عقد نامه
memorandum of understanding U تفاهم نامه
letter no U نامه شماره 5
letter missive U امر نامه
questionary U پرسش نامه
genealogical tree U شجره نامه
gender tree U شجره نامه
formulary U دستور نامه
epitaph U وفات نامه
escape chit U امان نامه
epistoler U نامه نویس
demand note U مطالبه نامه
deed of transfer U انتقال نامه
deed of sale U بیع نامه
deed of gift U هبه نامه
genealogical tree U نسب نامه
guaranty U ضمانت نامه
recognizance U تعهد نامه
recognizance U التزام نامه
letter de chancellerie U نامه رسمی
registered letter U نامه سفارشی
road book U راه نامه
letter book U رونوشت نامه
leter of condolenee U تعزیت نامه
lease contract U اجاره نامه
statement of a claim U افهار نامه
stemma U نسب نامه
l/c U اعتبار نامه
surety bond U تضمین نامه
certificate of authority U وکالت نامه
full power of attorney U وکالت نامه
letter of attorney U وکالت نامه
power of attorney U وکالت نامه
power of authority U وکالت نامه
power of procuration U وکالت نامه
letter of reference U معرفی نامه
letter of reference U توصیه نامه
warrant of attorney U اجازه نامه
power of procuration U اجازه نامه
warrant of attorney U وکالت نامه
certificate of authority U اختیار نامه
full power of attorney U اختیار نامه
power of attorney U اختیار نامه
power of authority U اختیار نامه
power of procuration U اختیار نامه
warrant of attorney U اختیار نامه
certificate of authority U اجازه نامه
full power of attorney U اجازه نامه
letter of attorney U اجازه نامه
Recent search history Forum search
1پایان نامہ را در زبان اردو چہ می گویند
1what is Labbad
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
1Leberschwellung
0بیمه نامه مسئولیت مدنی با بیمه ایران منعقد شده است
2هر کاری می کنم متن رو به فارسی ترجمه نمیکنه.
0google translatero emtehan kon hatman jawab mide. متوجه منظورتون نشدم. یعنی دیگه از برنامه شما استفاده نکنم و برم از گوگل ترانسلت استفاده کنم؟ اون که ترجمه هاش داغونه. لطفا راهنماییم کنید من برای پایا
1بازشناسی خصوصیات فضای معماری مدرس‌ها و حجره‌ها درمسجدـمدرسه‌های شاخص دوره‌ی قاجار در تهران
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com